چرا از خدا نمی خواهد از فقر و نداری نجات یابد ؟
دوید دنبالش: " صبر کن. چند کلمه با تو حرف دارم."
علی همان جا نشست توی کوچه. مرد یهودی هم رو به رویش.
گفت: " پسرعمویت می گوید از طرف خدا آمده است و حبیب اوست.پس چرا از خدا نمی خواهد فقر و نداری را ازتان بردارد و نجات تان دهد از این وضع؟ "
علی(ع) سکوت کرد. بعد هم اشاره کرد و گفت: "خدا بندگانی دارد که اگر قسمش دهند
دیوار را تبدیل کند به طلا، می کند."
دیوار جلوی چشمان یهودی، طلا شد و درخشید. هاج و واج مانده بود.
نگاه کرد توی چشم هایش. گفت: " متوجه شدی!؟ "
مرد یهودی همان جا مسلمان شد.
منبع:بحارالانوار، ج 41 ، ص 258 و 259 ــ سیمای امیرالمومنین(ع)، ص 88
به وبلاگ من خوش آمدید
.........................................
نویسنده وبلاگ : امید اسدی خواه دانشجوی کارشناسی نرم افزار
.........................................
دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
.........................................
سخن نویسنده : این وبلاگ جهت بیان داستان ها و روایات آن امام پاک به انسان های پاک و درستکار و همچنین انسان هایی که مسیر غلطی را انتخاب نموده اند، میباشد.
امید است مطالب این وبلاگ برای همه ی انسانها مفید واقع گردد.